کیانکیان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

کیان گل خندون مامان و باباش

پیشرفت های کیان جوون

کیان مامان به چندتا دلیل اینروزا خیلی فرصت نمیکنم بیام و شرح حال شیرین کاری هاتو روزانه برات ثبت کنم اول از همه مخالفت شدیدت با دست زدن من ب لپ تاپه که سریع خودتو میرسونی و میگی ماله منه بده. دوم برنامه سفرمون ب ترکیه و داستان های مربوط ب خودش و سومم داستان کیان و خداحافظی با دوستی ب اسم پوشک جونم برات بگه ک برنامه سفر توفکرمون بود اما فک نمیکردیم اینقد یهویی همه چیز اوکی بشه و ما با دوستامون راهی سفر بشیم.تجربه اولین سفر با هواپیما برای تو خیلی لذت بخش تر بود و شیرینی دیگش همسفرت مهبد بود ک عین جوجه دائم دنبالش بودی تجربه شنا و تفریح تو پارک ابی باعث شد ک هنوزم موقعی ک داری تشویق میشی توقع جایزت از من و بابایی شنا و ...
7 مهر 1394

تلفظ های مخصوص تو

کیان مامان قهرمان کوچولو پرسه یادگیری و گسترش دایره لغات همچنان ادامه داره و تو بیشتر کلمات رو با تلفظ هایی مخصوص خودت  ادا میکنی.تلفظ هایی بعضا اشتباه اما شیرین و بکر...اینقد که دلم نیومد چندتایی شو برات اینجا ب یادگار ثبت کنم و اما شیرین زبونی های تو بابا مجید...بابا جیدا        کیان...تینان      صفری...پپری     ساناز...تانازده      باباعلی...بابالی مامان سیما...سیما (فقط موقع هایی ک لنگ میمونی و بهم احتیاج داری میگی سیما هانووم) ماشین...مانیشده      مسواک...مناک   &nb...
1 مهر 1394
1